چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ |۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 6, 2024
کد خبر: 1199553
۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۳
حجت الاسلام حسن خرّمی آرانی

حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین حسن خرمی آرانی از اساتید حوزه در یادداشتی ضمن تبریک فرارسیدن میلات باسعادت با حضرت زینب کبری (س) و روز پرستار به گذری حماسه آفرینی آن حضرت درصحرای کربلا پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از کاشان، حجت الاسلام والمسلمین حسن خرمی آرانی از اساتید حوزه در یادداشتی ضمن تبریک فرارسیدن میلات باسعادت با حضرت زینب کبری (س) و روز پرستار به گذری بر حماسه آفرینی آن حضرت در صحرای کربلا پرداخت.

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

حضرت زینب کبری (س) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. بر اساس روایات متعدد، نام‌گذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام (ص) صورت گرفت. گفته شده است که جبرییل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رسانده است.

معروف‌ترین نام ایشان زینب است که در لغت، به معنای «درخت نیکو منظر وخوشبو» آمده و معنای دیگر آن «زینت پدر» است.

کنیه گرامی شان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: عالمه غیر معلمه،نائبة الزهرا، نائبة الحسین، ملیکة النساء، عقیلة النساء، عقیله بنی هاشم و....حضرت زینب (س) را به سبب سختی‌های بسیاری که در زندگی دید (رحلت جدش پیامبر(ص)، شهادت مادرش، شهادت پدرش حضرت امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، و شهادت برادرانش امام حسین(ع) حضرت عباس (ع) و دو فرزندش و دیگر بستگان و سایر شهدا، و سفراسارت در کوفه و شام) ام المصائب نیز لقب داده‌اند. و او به لقب بنت الشهید،ام الشهید ،اخت الشهید وعمه الشهید کرامت یافته است .

پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشوای شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) و مادر گرامی آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد.همسر گرامی حضرت زینب (س)، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب ع بود.

در کتاب اعلام الوری، شیخ طبرسی برای آن بانوی بزرگوار سه پسر به نام های محمد، عون و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است. ولی اکثر مورخین می نویسند دارای چهار پسر ویک دختر بوده است، عون و محمد در واقعه کربلا به شهادت رسیدند.(شیخ مفید(م ۴۱۳ق) درباره شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر در کربلا بدون این‌که اشاره‌ای به نام مادرشان نماید، می‌نویسد: عون و محمد از فرزندان عبدالله به جعفر در کربلا به شهادت رسیدند.)

سخنان و خطبه‌های حضرت زینب (س) در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش اوست. وی احادیثی از حضرت علی (ع) و مادرش حضرت زهرا (س) نقل کرده است. حضرت زینب هنگام حضور امیرالمؤمنین علی (ع) در کوفه برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه می‌داد.

سخنوری وی برای شنوندگان یادآور خطبه‌های پدرش حضرت امیرالمؤمنین (ع) بوده است. سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، بی‌شباهت به خطبه‌های امام علی (ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا (س) نیست.

حضرت زینب کبری (س) شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و در دوران زندگی، هیچ‌گاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.

در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت:
«بار خدایا! این اندک قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.» وی بارها جان امام سجّاد (ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد (ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب (س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زنده‌ام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»

اوج عظمت حضرت زینب (س) در جریان قیام امام حسین (ع) و به خصوص زمان اسارت حضرت بوده است، عـظـمـت ایـن کـار بزرگ آن وقت آشکار شد که نبرد عاشورا به پایان رسید و اهـل بـیـت(ع) امام حسین (ع) اسیر شدند و با پایان یافتن جنگ مسلحانه در میدان کربلا، رسالت و مسئولیت زینب کبری (س) و دیگر اسیران، شروع شد و حرکت فرهنگی آنان علیه سپاه ظلمت، آغاز گردید. اگر قیام ارزنده حسینی همچنان در طول تاریخ برای همیشه تازه و سازنده باقی مانده اسـت، یـکـی از عـوامل آن وجود حضرت زینب س و خطبه های غراء آن حضرت است.

هنوز شهادت سیدالشهدا به سال نیامده بود که در مدینه قحطی سختی رخ داد. عبدالله بن جعفر به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا خالی شده بود به همراه حضرت زینب (س) راهی شام شد و به کار زراعت مشغول گردید.

پس از مدتی حضرت زینب (س) گرفتار تب شد و هر لحظه بیماری او شدت یافت. روزی حضرت زینب (س) به همسر خود عبدالله فرمود: «بستر مرا به زیر آفتاب در حیاط قرار بده!» عبدالله می‌گوید: «به این وصیت عمل کرده و او را در حیاط جای دادم که متوجّه شدم چیزی را روی سینه خویش قرار داده و مدام زیر لب حرفی می‌زند. پس به او نزدیک شدم، دیدم پیراهنی پاره پاره و خونین که یادگاری از برادرش امام حسین (ع) بود روی سینه نهاده ناله می کند و همینطور بود که بر حریم اهل بیت پیامبر ص وارد گشت و جان به جان آفرین تسلیم نمود.یادش گرامی باد .

انتهای پیام./

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha